چهارشنبه، خرداد ۲۸، ۱۴۰۴
تو این روزهایی که اسرائیل داره به ایران حمله میکنه و همراه با تمام حاشیههاش، بیشتر از هر موقع دیگهای سخت میشه که آدم گه بودن این دنیا رو انکار کنه.
سهشنبه، اسفند ۲۱، ۱۴۰۳
«بیگانگی» همیشه برام بوده. نه به وجود اومده و نه از بین رفته، فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل شده.
پنجشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۹
یه نفر به کسایی که از این پوسترها شیر میکنن که عکس یه هنرپیشه معروف روشه و کنارش یه حرف «جالبی» که اون آدم تو یه فیلمی زده رو نوشته توضیح بده که فیلم و هنرپیشگی دقیقا چطوری کار میکنه و حرفایی که اونها میزنن از کجا میاد. ترجیحا یه نفر دیگه هم پیدا بشه که این افراد رو با پدیدهای به نام کتاب آشنا بکنه.
دوشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۹
این ماجرای قرنطینه داره من رو خیل نگران میکنه، چون به نظرم میاد تنها کسی هستم که بابت قرنطینه بودن ککش نمیگزه.
دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۴
یه خری یه موقع یه حرفی زده، یه مشت خر دیگه هم دایم تکرارش میکنن.
شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۴
فقط برای من اینطوره، یا کلا فیسبوک دلگیرترین و افسردهترین جای دنیاس؟
سهشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۳
و فردا، همانا سر فرصت، مینشینم، میاندیشم و جملاتی بس قلمبه سلمبه تولید مینمایم.
پنجشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۳
باز نبودن کامنت تو وبلاگ این خوبی رو داره که اون تصور بیش از اندازه خوشبینانه که در مورد فهم و شعور مخاطب وجود داره از بین نمیره.
جمعه، دی ۱۹، ۱۳۹۳
من اهل این نیستم که بگم اتفاقهای تروریستی کار کیه و نقش رسانه چیه. ولی این رو میتونم با اطمینان بگم که اگه رسانهها هیچ تاثیری رو هیچی نداشته باشن و از این لحظه به بعد هیچ اتفاق تروریستیای تو دنیا نیفته، اهل رسانه دچار چنان ضربه روحی بزرگی میشن که احتمالا خودشون میریزن تو خیابون آدم میکشن.
چهارشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۳
و اما در پاسخ کسایی که میپرسن «وقتی مذهبی نیستی جایی تو زندگیت کم نمیاری؟»، جواب اینه که بله، قطعا! یه جایی تو زندگی هست که به نظر من همه کسایی که مذهبی نیستن توش کم میارن، اون هم وقتیه که یه دوست یا آشنایی عزاداره و میخوای برای ادای احترام یه چند جملهای بگی. آخه چی بگی؟ وقتی مذهبی هستی یه عالمه جمله از پیش آماده هست که میتونی انتخاب کنی و تحویل بدی؛ آزمایششون رو هم پس دادن و میدونی هیچکس بابتش مسخرهت نمیکنه یا از دستت ناراحت نمیشه. حالا بیا و سعی کن یه حرف حسابی بزنی که منطقی باشه و ...
از بقیه مشکلاتش که بگذریم، بزرگترین مشکل فیسبوک اینه که آدما رو زیادی میشه توش شناخت. شیر کردنا... نظر دادنا...
دوشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۳
اینکه یه نفر نخواد منطقی فکر کنه یه حرفیه. اینکه بخواد سعی کنه برای منطقی نبودن «دلیل» بیاره دیگه از اون حرفاس.
یکشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۳
دارم فکر میکنم شاید یه روزی نسبت بین ایرانیها و کاناداییها بشه مثل نسبت اونایی که الان بهشون میگن آمریکایی و سرخپوستا.
سهشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۳
اینکه زندگی «معنایی» نداشته باشه، به نظر من، به مراتب بهتر از اینه که یه «معنایی» داشته باشه که هم احمقانهس و هم بیاساس.
پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۲
همه فکر میکنن حتما باید درباره هر چیزی یه نظری داشته باشن. در عین حال میترسن نظرشون با اکثر آدمها، یا با گروهی از آدمها که دوست دارن عضوش به حساب بیان فرق کنه. بقیه اعضای اون گروه یا اون «اکثریت» هم آدمهای مشابهی هستن. در نتیجه اتفاقی که میافته اینه که اولین نظرهایی که داده میشه به بقیه نظرها شکل میده (یا با ایجاد موافقت یا مخالفت) و ترکیبی کاملا آشوبی به وجود میاره؛ هر چیزی ممکن بود خیلی محبوب یا خیلی منفور بشه، فقط به خاطر بال زدن یه مگس روی زبالههای سر کوچه اصغر آقا.
نکته مهم اینه که آدم اصلا لازم نیست در مورد اکثر چیزا نظر بده.
جمعه، دی ۱۳، ۱۳۹۲
من نمیدونم سوپرمن وجود داره یا نه، ولی میدونم که دنیا بدون سوپرمن جای سختیه.
دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۲
وقتی یه چیزی مینویسم و کسی کامنت میذاره که «ممنون، استفاده کردیم» ناخودآگاه یاد یه چیزی میافتم!
یکشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۹۲
امکان بیان عقاید خیلی خوبه و حق همهس؛ ولی معمولا منجر به نا امیدی و افسردگی گروهی میشه که زیاد از حد احمق نیستن.
شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۲
من دلم نمیخواد تو هیچ جایی به جز وطنم زندگی کنم.
فقط هنوز تصمیم نگرفتم که کجا وطنمه.
یکشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۲
بهترین VPN دنیا، تو ایران نبودنه.
شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۲
دیگه واقعا این مملکت جای موندن نیست... حتی سلمونیم هم گذشت رفت!
چهارشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۲
الان که دارن کم کم اینترنت رو ازمون میگیرن. به نظر من قدم بعدی اینه که یه کاری کنن با اکسل هم نتونیم کار کنیم.
سهشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۲
مسابقه ملی خلاقیت، با موضوع «چطوری این مملکت بیشتر میتونه به گه کشیده بشه؟» برگزار میشه. ایدههای خلاقانه خودتون رو هرچه سریعتر برای ما بفرستین؛ البته بیخودی خودتون رو سبک نکنین، این مسابقه فقط به درد کسایی میخوره که واقعا خلاق باشن.
شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۲
الان دقیقا آدمها با چه چیزایی ذوق میکنن؟
این اینترنتی که مثلا ذخیره کردن یه فایل توش ممکنه دو سه بار خطا بده و بعد درست کار کنه بهترین چیزیه که میتونه التماس کردن رو تو آدما نهادینه کنه.
خجالتی نباشین، التماس کردن چیز بدی نیست، یه هنره. تازه میتونه خیلی راحت با خایهمالی و پدرسوختگی و خیلی مهارتهای دیگه هم ترکیب بشه و قدرتی چند برابر پیدا کنه.
واقعبین باشیم، دنیایی که توش فیسبوک اول باشه، دیگه جای حرف درست و حسابی زدن نیست.
خودمم میدونم... این وبلاگ مثل یه آدمه که مرگ مغزی شده. یه جورایی مرده، زمانش تموم شده، ولی رسما قبولش نمیکنه و تکلیف مردم رو هم معلوم نمیکنه.
یه روزی رو میبینم که یه کاندید ریاست جمهوری که خیلی ادعای روشنفکریش بشه بیاد و به عنوان وعده تبلیغاتیش بگه که «من اگه رئیس جمهور بشم کاری میکنم که آدمای معمولی بتونن اینترنت داشته باشن». بعد بقیهشون سر این ماجرا کلی دعوا راه بندازن، مردم هم بگن «نه بابا، مگه میشه! یه چیزی میگه مردمو خر کنه».