aaab

aaablog@sent.as

چهارشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۱
ديروز يه "آدم" خيلي منو اذيت کرد٠ يه کار اداري داشتم که برام انجام نميدادن، آخه يه چيز خيلي خاص بود٠ با کلي دردسر جناب رئيس و جناب نميدونم چي چي رو راضي کردم، که واقعا کار سختي بود، و اونها برام برگه رو نوشتن٠ اونوقت منشي احمق برام تايپش نميکنه !
آخه زور نداره ؟ به من ميگه شنبه آماده ميشه٠ بهش ميگم من اين رو براي فردا ميخوام، کار حياتيه (واقعا اگه آماده نميشد يه فاجعه رخ ميداد) و شنبه ديگه به درد من نميخوره٠ ميگه نه، کار من روال داره٠ ميگم تايپ کردن اين فرم که نمونش هم تو کامپيوترت آمادس که نيم دقيقه بيشتر وقت نميبره، ميگه پنجاه تا برگه مثل مال تو هست، ميگم کدومشون مثل مال من انقدر حياتي و عجله اي هست ؟ کدومشون مثل من دارن اينطور باهات چونه ميزنن ؟ ميگه نه، بايد طبق روال انجام بشه٠ ميگم بدين ببرمش خودم تايپ کنم براتون بيارم، ميگه نه، بيرون نميشه بردش٠ ميگم اجازه بده تا شما به کاراي نوشتنيت ميرسي من خودم تو کامپيوتر شما تايپش کنم و پرينت کنم، ميگه نه، نميشه٠ ميگم شما به من اجازه بده، من ميشينم کل پنجاه تا نامتون تايپ ميکنم، ميگه نه، نميشه٠ ميگم کال من حياتيه، حاضرم تا آخر اين ماه هر روز بيام همه ي نامه هاتو تايپ کنم، بذار اين کارمو امروز انجام بدم، ميگه نه، نميشه، ميگم آخه چرا، ميگه همينه که هست، ميخواي برو شکايت کن !

يه ساعت داشتم باهاش چونه ميزدم، و زير بار نرفت٠ تمام مدت سعي کردم به اعصابم مسلط باشم٠ تمام مدت لبخند ميزدم٠ اگه شما جاي من بودي ميتونستي ؟ من خودم هم جاي خودم بودم نميتونستم ! حتا سعي کردم لحظه اي به عصباني شدن فکر نکنم، چون ميتونست يه فاجعه رخ بده ! مثل ادمي که حالش بد شده، و اگه لحظه اي به تهوع فکر کنه حالش به هم ميخوره٠ هر لحظه ممکن بود مثل تو فيلما يه دستمو بکشم رو ميزش و همه چيز رو پرت کنم رو زمين، بعد هم يغشو بگيرم و سرشو بکوبم تو اون مونيتور مسخرش !
ولي خوب، نکردم٠

اصلا عصباني نشدم٠ وقتي از دانشکده اومدم بيرون، اون هم بدون اينکه کارم انجام شده باشه، و اون هم به اين شکل مسخره، احساس ميکردم يه چيزي تو سينم سنگيني ميکنه٠ من تحمل اين همه عصباني نشدن رو نداشتم، من تحملش رو نداشتم اين همه بار رو بريزم تو خودم، ولي ريختم، و خيلي سعي کردم رودل نکنم٠ هنوز تو خيابون هم که داشتم راه ميرفتم حالم تعريفي نداشت و يه جرقه کافي بود تا اين انبار باروت رو منفجر کنه٠

خوب، در هر صورت، هر کسي که يه قدرتي داره سعي ميکنه از اون طريق خودش رو ارضا کنه٠ اون منشي احمق هم احتمالا کلي از کاري که با من کرد کيف کرد٠
ادامه ماجرا...