aaab

aaablog@sent.as

جمعه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۱
رفتم تو کتابفروشي که هم يه نگاهي به کتاباي فلسفيش بندازم، هم يه کتاب خاص رو پيدا کنم که مدتيه کم شده. اون کتاب رو داشت، خوب شد.
وقتي داشتم جاهاي ديگشون نيگاه ميکردم، يه دفعه اي يه آشنا ديدم، هم دانشکده اي قديم و آينده ي من. يکي از بچه هاي دانشکده که اون هم فلسفه ي علم شرکت کرده بود و قبول هم شد. حالا ميدونم که حداقل بيست درصد دانشجوهاي فلسفه ي علم امسال رشته ي قبليشون عمران بوده <:
با هم داشتيم حرف ميزديم، البته خيلي آروم، که من چشمم افتاد به يه کتاب به اسم "ديدگاه هاي فلسفي فيزيکدانان معاصر"، به اون نشونش دادم و گفتم "بيا، اين هم کتاب رئيس دانشکده ي آيندمون. چقدر هم که بيخوده"، و اون هم گفت "آره، بيخوده". بعد يه دفعه اي آقاي فروشنده اومد طرف من ...

ف- ببخشيد، ميتونم بپرسم چرا اين کتاب خوب نيست ؟
من- به نظر من جالب نيومد، چيز خاصي نداره.
ف- کلا ميخوام بدونم، چون ما بايد اين رو به مشتريها معرفي کنيم، اگه ممکنه شما که کتاب رو خوندين بهم توضيح بدين که مشکلش چيه.
من- خوب ... يکي اينکه تو زمينه اي که کار کرده ضعيفه، يعني مطالب زيادي رو نميگه، و ديگه اينکه به خاطر نقل قولهاي خيلي خيلي خيلي زيادش (60% کتاب نقل قوله !) هيچ انسجامي نداره و آدم رو خسته ميکنه. يه کم هم گرايش مذهبي داره، که تو کار فلسفه ي علم وارد کردنش کارو ضعيف ميکنه.
ف- خوب بله، ولي منظور من اينه که ...

بعد از اين شروع کرد يه چيزايي رو گفت، که من اصلا نميفهميدم منظورش چيه ! يعني کلمات برام آشنا بودن، فارسي بود، جمله ها رو هم ميفهميدم، ولي اصلا ارتباطش به موضوع رو نميفهميدم. فقط تو چند جمله ي اولي که حرف زد احساس کردم گرايش سوسياليستي داره، بعد فهميدم گرايش ماترياليستي ديالکتيک هم داره، و يه کم که ادامه داد فهميدم يه مارکسيست تمام اياره ! فکر کنم به نظرش اومده بود من هم چنين گرايشي دارم !
نميتونم حرفاشو بازگو کنم، چون به نظرم خيلي بي ربط ميومد و چيزي يادم نيست. فقط فهميدم که خيلي اصرار داشت از من جوابي بگيره که خودش از قبل تو ذهنش داشت. "بالاخره هر کس به طبقه اي تعلق داره"، بابا طبقه رو ول کن، اين حرفا يه کم قديمي شدن !
يه جا برگشت گفت "مثلا يه فيزيکدان تو کار فيزيکيش يه ماترياليسته (تا اينجاش تا حد زيادي درست) ولي وقتي وارد زندگي اجتماعيش ميشه ممکنه خيلي گرايشها داشته باشه. ممکنه ماترياليسم تاريخي رو درک کنه، ممکن هم هست نکنه و مرتجع باشه !"، دهه ! يعني هرکي ماترياليسم تاريخي مارکس رو قبول نداشته باشه مرتجعه ؟! چه راحت !
بعد گفت "مثلا اين آقاي گلشني (نويسنده ي کتاب) ممکنه ديدگاه اجتماعي مناسبي داشته باشه و ماترياليسم تاريخي رو قبول داشته باشه، ممکن هم هست که اينطور نباشه و در اردوگاه خصم قرار بگيره"
اردوگاه خصم ؟!!!!
بييييييخييال ! اين حرفا ديگه چيه ؟!!
اردوگاه خصم ؟!؟!
بابا محبت و دوستي، در کنار هم زندگي کردن، عقيده ي مخالف رو قبول کردن، و از اين حرفا، اردوگاه خصم ديگه چيه ؟! مگه قراره همه يه جور فکر کنن ؟!
خصم ؟! اردوگاه خصم ؟! چون ماترياليسم ديالکتيک و جبر تاريخ و جامعه ي سوسياليستي رو قبول نداره ؟!

بابا اين مارکسيستا هم مثل آخوندان که !
ادامه ماجرا...