aaab

aaablog@sent.as

دوشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۱
اين روزا دارم ميرم دنبال كار گير اوردن. چند جا فرم پر كردم. اولين شركت فرمش يه برگي بود، دومي دو برگي بود و من خيلي تعجب كردم از چيزاي عجيبي كه پرسيده بود (حتا محل سكونت قبلي رو هم پرسيده بود !) و اين آخري سه برگي بود !!
ديگه كم مونده گروه خوني آدم و كتابايي كه خونده و تئاترهايي كه رفته رو هم بپرسن.
اين آخريه تاليفات رو هم پرسيده بود ! معلوم نيست پيش خودشون چي فكر ميكنن ...
ولي بدشانسي اوردما ! يه كتاب نوشتم كه خيلي وقته ازش ميگذره، ولي هنوز نشده برم دنبال كاراي چاپش. اگه چاپ شده بود الان اونجا اونو مينوشتم و چه كلاسي داشت (;
ادامه ماجرا...