aaablog@sent.as
والا ماجرا از اینجا شروع شد که وقتی نابغه دوران رییس جمهور شد گفت که ساعتها رو جابجا نکنن. خوب، هممون daylight saving کامپیوترهامون رو غیر فعال کردیم. ولی pocket pcهای من چنین امکانی ندارن. خوب، یه راه اینه که بذاریم یه ساعت جابجا شه و بعد دستی اون رو برگردونیم عقب یا جلو. ولی این هم نمیشه، چون با کامپیوتر سنکرون میشه و تو این سنکرون شدن گزینه daylight saving رو در نظر نمیگیره. هیچی، این شد که رفتم گشتم ببینم کجاس که یه ساعت بعد از ما باشه، که دیدم بله، کابله. اینطوری شد که مدتی تایمزون کامپیوتر من کابل بود که ساعتهام به هم نریزه.
بعد از مدتی بدبختیهامون بیشتر شد… وقتایی که کشورت رو ایران معرفی میکنی و بعد از اینکه تا آخر کار میری، میگه “ببخشید، متاسفانه از نظر قانونی امکان ارائه خدمات به آن کشور وجود ندارد”، یا حتی تو لیست کشورها دنبال ایران میگردی و میبینی که نیست. در این حالت بود که دیدم بهتره اصلا ایرانی بودنم رو در اینترنت فراموش کنم. الان مدتیه که همهجا سرراست میزنم افغانی. هرچی باشه فرهنگمون کمی تا قسمتی به هم نزدیکه، زبونمون خیلی نزدیکه، همسایه هم هستیم. تازه شما که غریبه نیستین، خیلی آدمتر از ایرانیهان! باور کنین… یعنی تا جایی که من دیدم خیلی آدمحسابیترن. البته جای انکار نیست که کمتر ملتی به اندازه ما ادعا دارن… تو اینش اصلا حرفی نیست. حالا یه کم ایرانیها عادت کردن به افغانها به دیده حقارت نگاه کنن، چون مجبور بودن بیان ایران کارگری کنن. بذار یکی دو دوره دیگه احمدنژادیسم ایرانی ادامه پیدا کنه، اونوقت میبینین که ماها باید بریم افغانستان کارگری کنیم.