aaablog@sent.as
نمیدونم چرا اینطوری شده... یه مدتیه، هی چیزایی پیش میاد که به شدت شاکی میشم. بعد با تمام توان سعی میکنم بهش چیره بشم و یه فرصت دیگهای بدم. دوباره یه کم میگذره، از یه جای دیگه یه اتفاقی میافته!
بدجوری شده... خیلی چیزا به طرز احمقانهای خلاف انتظار من پیش میره. مسئله مهم اینه که حتا شک دارم این "خونسرد" بودن، عصبانی نشدن و به هم نریختن چیزا که روش این مدتم بوده به نفعم هست یا نه.
برای شروع میخوام فردا برم یه جایی یه کم گرد و خاک کنم.