aaab

aaablog@sent.as

جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۳
شب با اپیکتتوس رفتیم جام جم شام بخوریم. از اون موقع حالش بد شده، افسردگی شدید گرفته. بهم گفت میخواد تو فلسفش تجدید نظر کنه. گفت دیگه رواقی جواب نمیده، یا کلبی میشم یا اپیکوری. گفتم دومیشو پایم با هم باشیم... صبح که شد گفت فلسفه فقط فلسفه ی رواقی.
ادامه ماجرا...