پنجشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۲
یه جعبه ابزار در نظر بگیر. نه نه، فلزی دوست ندارم، چوبی تصور کن. یه قفل قشنگ، با یه بند رو دوشی چرمی هم داشته باشه. ممکنه کسی بخواد اسمشو بذاره جعبه ی کمکهای اولیه، ولی من همون جعبه ابزار رو ترجیح میدم. حالا میخوام این جعبه ابزارمو پر کنم: یه گوشه ش سارتر رو میذارم که میگفت "اگه یه فلج قهرمان دو نیست به این خاطره که خودش نمیخواد"، یه طرف دیگش نیچه رو میذارم با چاقوی جراحی، اون ته هم این جملشو میذارم که میگفت existence begins in every instant. جعبه رو میندازم پشتم و میرم جلو ...