aaab

aaablog@sent.as

سه‌شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۲
زندگی رو میبینی چطوری وحشت کرده و داره از دستم فرار میکنه ؟ رنگش پریده ... داره نفس نفس میزنه ... گاهی زمین میخوره ... گاهی جیغ میکشه و اشک تو چشمش جمع میشه ... سر زانوهاش زخمی شدن و شلوار جین آبی رنگش هم پاره شده ... چند وقت یه بار برمیگرده و عقبش رو نگاه میکنه و وقتی منو میبینه به سرعت دویدنش اضافه میکنه ...
ادامه ماجرا...