سولوژن درباره ی نمایشگاه فرزانگان و کارهایی که درست کرده بودن
نوشته بود، من هم کلی یاد دبیرستان افتادم. چه شوقی داشتیم و چه کارها که نمیکردیم. من تو نمایشگاه اول به خاطر مشکلی که با گروه پیدا کردم ازشون جدا شدم و وقت هم کمتر از اونی بود که خودم کاری ارائه کنم. سال بعد یه نرم افزار دادم و دوم شدم. البته با فاصله ی خیلی کمی تا نفر اول. البته این رتبه ها چرندن. یادمه نیما یه برنامه ی ساخت تصویرهای استریوگرام ساخته بود، اون هم در زمانی که اون تصویرهای اصطلاحا سه بعدی تازه اومده بودن و بازارشون خیلی داغ بود و البته هیچ منبعی هم در موردشون نبود و خودش روابط رو بر اساس مفاهیم کلی استنباط کرده بود. پارسال یه کتاب هم در مورد این عکس ها نوشت به اسم "ژرفنگار". خلاصه اینکه نیما شد هشتم یا یازدهم ! که بزرگترین افتضاح داوری مسابقه بود.