aaab

aaablog@sent.as

یکشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۱
مثل معمول تند میرفتم و سرم پایین بود. یه لحظه که سرم رو بالا گرفتم یه دختر خیلی زیبا از بغل دستم رد شد، و همون موقع که چشمش تو چشم من افتاد لبخند زد، و من هم در پاسخ لبخندی زدم. تصویر قشنگی از اون لحظه تو ذهنم ثبت شد.
ادامه ماجرا...