aaab

aaablog@sent.as

یکشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۱
هيچوقت به خوندن رمان علاقه نداشتم. هنوز هم ندارم. ولي اين دوتا رو خوندم، تا هم تجربه اي باشه، هم اينکه تو اوليش يه سري چيزاي جالبِ غير رماني گفته بود. بزرگترين ايراد رمان اينه که طرز فکر آدم رو شاعرانه (=غير استدلالي) ميکنه، و اين باعث ميشه آدم اسير احساساتش بشه، که اون هم بيشتر از هر چيز خواست و اراده ي ديگرانه. آدم تبديل ميشه به يه عروسک خيمه شب بازي.
ادامه ماجرا...