aaab

aaablog@sent.as

جمعه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۱
يکي از بزرگترين مظاهر تبعيض جنسي در جوامع سنتي (مثل ايران) اينه که اگه فاجعه اي رخ بده (يعني زن و مردي با هم معاشقه کنن!!!) به مجرمين (!) به يک چشم نگاه نميشه. مرد رو شيطون يا بي قيد ميدونن، ولي زن رو خراب و بي ارزش. اگه پسري مرتکب اين جرم بزرگ بشه، طوري سرزنشش ميکنن که در بطنش نوعي ستايش هم هست، انگار دارن ميگن "آفرين که تونستي همچين کلکي به دختره بزني پدرسوخته!" و وقتي دختر رو سرزنش ميکنن، طوري برخورد ميکنن که انگار نابود شده، انگار چيزي رو از دست داده، انگار وجودش زير سوال رفته، و در نهايت اينکه انگار سرش کلاه رفته. در نهايت اينکه سکس رو "چيزي" ميدونن که از زن گرفته ميشه و به مرد داده ميشه !
چرا ؟
بازتاب اين تبعيض در اسلام اينه که جرم زن و مرد در معاشقه ي غير شرعي يکسان نيست. مجازات زن بيشتره.

آفرين به اوني که ميگفت ازدواج فحشاي قانونيست. آدما چطور ميتونن قراردادهاي خودشون رو انقدر باور کنن ؟! يه آدم معمولا بدبو مياد و چند کلمه رو ميخونه، اونوقت همه چيز زير و رو ميشه. کاري که قبلا جرم بوده، الان با ارزشه. آخه يعني چي ؟

فقط کسايي ميتونن قراردادها رو خيلي باور کنن که خارج از محدوده ي اونا ارزشي براي خودشون نداشته باشن.

نيچه ي بيچاره که خيلي درد اين چيزا رو داشت، چيز قشنگي ميگه : بعضيها اگه افسارهاشون رو از دست بدن، آخرين ارزندگيشون از بين رفته.
ادامه ماجرا...