aaab

aaablog@sent.as

دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۱
یه بار به عنوان تست یه چیزی ساختم. یه سری نوارای راه راه کنار هم که با دو رنگ مختلف چوب ساخته شده بود و انحنای اونها یه مقدار توهم بینایی ایجاد میکرد. یه کار OpArt نه چندان قوي. گفتم که، فقط براي تست کردن تکنيک اجراش اون کار رو انجام دادم. از نظر اجرايي يه کاري بود مثل معرق.
بنا به شيوه ي ساختش دوتا ازش در اومد. چون من دوتا چوب رو راه راه ميبريدم بعد يکي در ميون جاي چوبها رو عوض ميکردم. دو کار مثل هم به وجود مياد.
من کلا ازش خوشم نيومد. چيز چندان جالب و قشنگي از آب در نيومد، به خصوص که پهناي چوبا (حدود سه تا شش ميليمتر) به نسبت اندازه ي چوب (حدود 15 سانتيمتر مربعي) بزرگ بود و کار بدقواره در اومد. از همه ي اينها گذشته، من اصلا از اين روش اجرا خوشم نمياد، فقط خواستم يه بار امتحانش کنم.
يکي از دوستام اومده بود پيشم و اين کار رو ديد. شروع کرد به ستايش کردنش ! من هم خيلي لجم گرفت ! آخه خيلي زور داره وقتي يکي مياد جايي که مثلا چهل تا کار مختلف رو داره ميبينه، از تنها کاري که آدم خوشش نمياد تعريف کنه. من هم اون رو دادم بهش که از جلو چشمم دورش کنه و بره خونشون قربون صدقش بره. موند اونيکيش.
مدتيه که وسايل کارم رو منتقل کردم به بالکن جلوي اتاقم، و اونجا يه سري کارام هم هستن، چيزايي که به صورت آزمايشي ساختم که بعدا به همون سبک کار کنم. گذشتمشون اونجا که نزديک محل کار کردنم باشن و بتونم ببينمشون و نقصهاشون رو برطرف کنم. اون لعنتي رو هم انداخته بودم بقل همونا. مدتها گذشته بود و کلي هم خاک گرفته بود (آخه من کارامو پلي استر هم نميزنم). ديروز يکي ديگه از دوستام اومده بود، و چرخيد و چرخيد بين اين همه کار من رفت از توي خاکا اون لعنتي رو بيرون کشيد و شروع کرد با تمام توان ازش تعريف کردن !!!
ديگه واقعا لجم گرفت ! خيلي زور داره ! اينا چرا انقدر بد سليقن ؟!
اينيکي رو هم دادم به اين که ببره و ديگه شر تمام نسخه هاي اين لعنتي از سرم کنده بشه. ببينم از دستشون راحت ميشم يا نه.
البته، راستش الان که اينطوري در موردش حرف زدم يه کم دلم سوخت. آخه هرچي باشه کار خودم بود و اون بيچاره که جز من کسي رو نداشت. درسته که ازش خوشم نميومد، ولي در هر صورت ... اميدوارم از هر دو شون خوب نگهداري بشه. اولي که ميدونم وضعش خوبه، روي ميز قهوه خوري دوستمه و زندگي شرافتمندانه اي داره. اينيکي هم اميدوارم راضي باشه. من هيچوقت دوست ندارم کارامو به بقيه بدم.

ميدونين چيه، نکته ي مهم معيار ارزشگذاري کار هنريه. معيارهايي که اکثر افراد دارن به نظر من خيلي مسخرس. ميدونين اين چرا انقدر جلب توجه ميکنه ؟ چون به نظر مياد که اجراش خيلي سخته. به نسبت هم سخته، چون اون چوبا بايد دقيقت مثل هم بريده بشن تا درست کنار هم قرار بگيرن. ولي به نظر من سخت ساخته شدن يک چيز اون رو از نظر هنري با ارزش نميکنه.
ادامه ماجرا...