aaab

aaablog@sent.as

پنجشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۱
تو روزنامه ي چند روز پيش نوشته بود که 22% افزايش سواد مادران ايراني باعث 57% (يا يه عددي شبيه اون) کاهش مرگ و مير کودکان زير پنج سال شده است.
تاسف آوره. من نميتونم چرا آمارهاي پزشکي تا اين حد ايراد دارن، طوري که مرغ پخته اي که کمي رياضي يا منطق بدونه رو هم به خنده ميندازه.
اومدن اندازه گرفتن و ديدن که تو يه بازه ي زماني سواد مادرها 22% بيشتر شده و مرگ و مير کودکان 57% کمتر شده. حالا چطور ميتونين تمام اين 57% رو به سواد مادرها نسبت بدين ؟!
مثلا تو اون بازه تعداد زيادي پزشک به روستاها فرستاده شدن، داروها بيشتر شدن، دماي هوا کنترل شده تر بوده، بيماريهاي واگيرداري به وجود نيومدن، و اونوقت "22% افزايش سواد مادران باعث 57% کاهش مرگ و مير کودکان شده" !
خيلي بده.
اکثر آمارهاي پزشکي که ميبينم مشکل دارن. مثلا تو اخبار شنيدم که گفت خميازه کشيدن مقدار يادگيري کودکان رو کاهش ميده. اين هم باز اشتباهه، چون کمتر بودن يادگيريه که باعث ميشه طرف سر کلاس کسل بشه و خميازه بکشه.

کاش ميشد همونطوري که قانون ايجاب ميکنه نقشه ي يه ساختمون رو يه مهندس تاييد کنه، اينا رو هم مجبور ميکردن که گزارشاشون رو يه متخصص آمار تاييد کنه. آخه انقدر سخته که تو يه تيم تحقيقاتي يه متخصص آمار هم باشه ؟! پس اونا تخصصشون به چه دردي ميخوره ؟
ادامه ماجرا...