aaab

aaablog@sent.as

سه‌شنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۱
يه مدتي بود كه فقط ويوالدي گوش داده بودم. امروز يه دفعه اي رفتم سراغ شوبرت. براي اولين بار فهميدم كه اين دوتا چقدر با هم فرق ميكنن !
يادتونه ؟
يادتونه اوايل انقلاب موسقي ممنوع بود ؟
به قول بابام، ما كسايي هستيم كه برنامه كودك رو با موسقي دلنواز سنچ گوش كرديم !
آزاد شد.
شطرنج و تخته نرد هم حرام بود.
آزاد شد.
همون اوايل انقلاب كه اينا رو ممنوع كرده بودن يه كتابچه هم منتشر كرده بودن و توش تمام احاديثي كه به اينا مربوط ميشدن رو جمع كرده بودن (كار تحقيقي !)
مثلا يكي از معروفترين احاديث، كه كاملا هم معتبره، چيزيه كه امام صادق گفته (ممكنه يه كم جابجا شده باشه، ولي مفهوم كلي همينه) :
"سلام كردن به شطرنج باز (يا نگاه كردن به بازي شطرنج) مثل زنا با مادر (يا نگاه كردن به آنجاي مادر) است"
جالبه، نه ؟
حالا فقط من نميدونم با اين همه حديث كه وجود داره، بنا به چه كلاه شرعي اي اونا رو حالا كردن ...

اون جك رو شنيدين ؟
يه عده كنار ديوار جهنم صف كشيده بودن. ازشون ميپرسن كه براي چي اينجا وايسادين، بعد يكي از اونا ميگه :
- اونا رو ميبيني كه اسباباشون رو دوششونه و دارن از جهنم منتقل ميشن به بهشت ؟
+آره
- اونا شطرنج باز بودن. شطرنج حلال شد، دارن ميبرنشون بهشت.
+ عجب !
- اونيكي گروهو ميبيني ؟
+ آره
- اونا اوزون برون خورده بودن. حالا اين ماهي حلال شده، اونا هم دارن ميرن بهشت.
+ عجب !
- ما هم زنا كرده بوديم، منتظريم حلال بشه بريم بهشت !

بخندين ديگه !
دهه ...
حالا شايد زياد هم با مزه نباشه، ولي نكته داشت. اصلا اين جنبه ي آموزشي داشت، نه تفريحي. آخه كلا جك وقتي نوشته بشه زياد خنده دار نيست. ديگه ايراد نگيرين.
ادامه ماجرا...