aaab

aaablog@sent.as

دوشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۱
امروز يكي از همكاران احتمالي آينده ي من يه چيز بامزه تعريف كرد.
اين حقه بردارايي كه با اسماي مدرن جادو جمبل ميكنن رو ديدين ؟
انرژي درماني و از اين جور مسخره بازيا.
ميگفت مادرزنش ميخواست بره پيش يكي از اينا، و اون هم ميبرتش. مادر زنش هشتاد سالش بوده و پاهاش خيلي درد ميكرده، و براي درد پا هم مراجعه كرده بوده. چون پاش خيلي درد ميكرده و ضعيف بوده، بعضي وقتا با صندلي چرخدار جابجاش ميكردن.
وقتي ميخواستن برن پيش اون، جاي پارك نبوده و ماشين رو دور پارك ميكنن، در نتيجه پيرزن رو با صندلي چرخدار ميبرن اونجا. يارو هم مياد و در طي يك عمل تخصصي چند ثانيه اي دستشو از روي سر پيرزن رد ميكنه و ميره. اونا هم راه ميفتن كه برگردن خونه (با بدن شفا يافته !). وقتي داشتن ميرفتن، پيرزن ميگه كه از نشستن خسته شده و ميخواد خودش راه بره.
بلند شدن پيرزن همانا و هجوم ملت خرافاتي همان !
ميگفت چنان جنجالي به پا كردن كه بيا و ببين ... خيلي خوشحال بود كه زير دست و پا له نشده بود.

حالا عده اي هستن كه به مشاهدات موصق خودشون شفا يافتن يك افليج رو هم اضافه ميكنن.
ادامه ماجرا...