aaab

aaablog@sent.as

دوشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۱
اين هم به عنوان استراحت بين كارام. حساب كردم كه اره كاريش حدود 7 ساعت وقت ميبره. نميدونم چقدر روش كار كردم، ولي فكر كنم يك چهارمش تموم شده باشه.
قبل از اين داشت كانال چهار نقاشيهاي اون جادوگره رو نشون ميداد ! :>
هموني كه قلموها رو بر ميداره و تند تند ميزنه و ميكشه رو كاغذ، و يه چيزاي جالبي در مياد. با اون موهاي بامزش ...
ولي يه چيز جالب اينه كه در كنار اينكه روش كارش كلي آدم رو تحت تاثير قرار ميده، ولي خود كارش چيز زيادي نداره. طرح هاي تكراري اي كه لاي هر كتاب مدل رنگ و روغني رو كه باز كنيم سه چهارتا شبيهش رو ميشه پيدا كرد. مهارت توش خيلي وجود داره، ولي خلاقيت ... من براي خلاقيت خيلي بيشتر اهميت قايلم. اگه فقط به مهارت توجه كنيم هنر فرق چنداني با صنعت پيدا نميكنه.
در هر صورت من كه حاضر نيستم كاراشو بزنم تو اتاقم. ولي نقاشي كردنش خيلي جالبه :)

روزا هم همينطور ميگذرن و اين تئوري رو قويتر ميكنن كه نه موزه قصد داره كارامو قبول كنه، نه گالري برگ. خوب، اين هم يه مدلشه ديگه.
از اولش هم اميدوار نبودم.
عوضش اين چند ماه كه به اين كارام برسم خودم يه نمايشگاه ميزنم. يكي دوتا هم نمايشگاه گروهي با دور و بريهام. شروع خوبيه و ميتونم بعدش كاراي ديگمو هم راحت تر پيش ببرم.
ولي نميدونم چرا دارم در چنين مسيري حركت ميكنم. قبلا اصلا اينطوري نبودم. اينا همش در اين جهته كه ديگران منو قبول كنن. واقعا من محتاج باور بقيه هستم ؟
هيچوقت نبودم. هيچوقت اهميت ندادم. براي همين هم كارام خيلي آزاد و خوب بودن. ولي الان نگرانم كه شايد اين روش جديد كارامو تحت تاثير قرار بده و از اونها چيزهايي مطابق با كليشه ها و خواست هاي جامعه ي اصطلاحا هنري بسازه.
ولي مسئله اينجاس. من ديگه خسته شدم، من يه مقدار مقبوليت عموم ميخوام !
من كارام هزينه دارن و بايد بتونم هزينشون رو از راه خودشون تامين كنم. من حتا جاي زيادي هم براي اونها ندارم. من اگه نتونم در اين مسير قرار بگيرم نميتونم بيشتر از حدي پيشرفت كنم.
علاوه بر اينها من وقت زيادي روي اين كارام ميذارم، و ترجيح ميدم به ازاي اون وقت "ستايش" بشم، نه "مسخره" !

البته ... اينا همش مسخره بازيه.
ادامه ماجرا...