aaab

aaablog@sent.as

یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۱
آخرين مقاله اي كه تو نشريه هاي دانشگاه نوشته بودم يه جورايي به دين و مذهب مربوط ميشد و به مقدار مورد داشت. البته مراقب بودم كه در عين اينكه هرچي دلم ميخواد رو گفته باشم, جايي براي گير دادن وجود نداشته باشه.
امروز يكي از بچه هاي انجمن اسلامي اومد و بهم گفت كه يه عده اي دورادور تهديدم كردن. من هم خيلي جدي بهش گفتم "بگو اگه كاري با من دارن كتبا بهم بگن !". فكر ميكنم وقتي اينطوري برخورد كردم خيلي ابهت داشت ! به من كه خيلي مزه كرد ...
ادامه ماجرا...