aaab
aaablog@sent.as
شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۵
اين تيكه فيلمه افتضاح بود!
اولي به دومي ميگه كه "تو به اون مرده حسوديت ميشه"، چون دختر مورد علاقه دومي با اون مرده شام رفته بيرون. دومي به اولي جواب ميده "به اون حسوديم بشه؟ آدم به يه برنامه نويس كه حسودي نميكنه"!!!
اولي به دومي ميگه كه "تو به اون مرده حسوديت ميشه"، چون دختر مورد علاقه دومي با اون مرده شام رفته بيرون. دومي به اولي جواب ميده "به اون حسوديم بشه؟ آدم به يه برنامه نويس كه حسودي نميكنه"!!!
سه تا كتابم چاپ شده:
. 
. 
كتاب WiFi پيشنهاد خودم بود و خيلي هم دوستش دارم. اون دوتاي ديگه پيشنهاد انتشارات بود.
. . كتاب WiFi پيشنهاد خودم بود و خيلي هم دوستش دارم. اون دوتاي ديگه پيشنهاد انتشارات بود.
پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۵
من عوضي ترين آدم دنيا هستم.
پ.ن. اينو من ننوشتم... كسي نوشته كه مثلا قرار بود با لپتاپ من ايميلشو چك كنه...
به هر حال، چون ممكنه بعضيها خيلي خوششون اومده باشه، دلم نمياد پاكش كنم.
پ.ن. اينو من ننوشتم... كسي نوشته كه مثلا قرار بود با لپتاپ من ايميلشو چك كنه...
به هر حال، چون ممكنه بعضيها خيلي خوششون اومده باشه، دلم نمياد پاكش كنم.
فهميدن "خود"هيچوقت به سختي فهميدن "ديگران" نيست.
بزرگترين مبارزهها مبارزه با عناصر درونيه.
بزرگترين مبارزهها مبارزه با عناصر درونيه.
فكر كنم قبلا اين رو گفته باشم...
چيزي كه به دست مياد هيچوقت به اندازه چگونگي به دست اومدنش ارزش نداره.
حداقل من اينطور فكر ميكنم... حتا احساسم هم باهاش هماهنگه.
يه چيزي كه از هر نظر آماده انفجاره، بهترين سرنوشتش انفجاره.
چيزي كه به دست مياد هيچوقت به اندازه چگونگي به دست اومدنش ارزش نداره.
حداقل من اينطور فكر ميكنم... حتا احساسم هم باهاش هماهنگه.
يه چيزي كه از هر نظر آماده انفجاره، بهترين سرنوشتش انفجاره.
شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۵
بعضي چيزا آشوبيتر از اوني هستن كه بشه دركشون كرد و مكانيزمشون رو فهميد. بهتره بگم، تنها چيزي كه ميشه ازشون فهميد اينه كه آشوبين. در اين حالت موفقيت در داشتن اعتماد به نفس خلاصه ميشه؛ نيازي به مهارت نداره.
پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۵
مقدمات هيچ استنتاجي از قبل مشخص نيستن و قاعدهاي هم براي مشخص كردن اونها وجود نداره. تنها چيزي كه مقدمات را تعيين ميكنه، نتيجهايه كه قراره به دست بياد. اگه استنتاج كننده مهارت كافي در انجام چنين كاري نداشته باشه، مجبور ميشه مراحل استنتاج رو هم دست كاري كنه تا به نتيجه مورد نظر برسه؛ در غير اين صورت به اون ادم ميگن "منطقي".
چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵
يه روش هست كه خيلي عموميت داره. بين عناصر مختلفي كه تو يه گروه قرار دارن، تعدادي هستن كه آدم رو به اوج لذت ميرسونن. آدم مدت زيادي رو صرف سنجيدن اونها ميكنه، و زماني كه وقت انتخاب ميرسه... يكي از عناصري كه در ميانه راه رسيدن به اون اوج قرار داره رو انتخاب ميكنه، نه يكي از اونهايي كه در اوج هستن.
چرا؟ نميدونم... شايد به اين خاطر كه بدونه چيزي براي فراتر رفتن وجود داره.
چرا؟ نميدونم... شايد به اين خاطر كه بدونه چيزي براي فراتر رفتن وجود داره.
شروع هر چيزي جالبتر از خودشه...
احتمالا به اين خاطر كه "شروع"، تصوريه از اون چيزي كه انتظار ميره باشه، و اين انتظار هميشه بهتر از واقعيته.
احتمالا به اين خاطر كه "شروع"، تصوريه از اون چيزي كه انتظار ميره باشه، و اين انتظار هميشه بهتر از واقعيته.
به چنگ آوردن "موفقيت" لذت بخشه.
ميشه "موفقيت"ها رو طور خاصي از دست داد كه اين از دست دادن هم لذت بخش باشه.
ميشه "موفقيت"ها رو طور خاصي از دست داد كه اين از دست دادن هم لذت بخش باشه.
یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۵
از ویژگی های جالب دیوانه ها اینه که عملگرها در موردشون طوری خلاف انتظار کار می کنند.
به عنوان مثال ممکنه 1 دیوانه تر از 2 باشه و 2 دیوانه تر از 3، ولی کاملا بر عکس انتظار، 3 هم از 1 دیوانه تر باشه.
به همین راحتی.
به عنوان مثال ممکنه 1 دیوانه تر از 2 باشه و 2 دیوانه تر از 3، ولی کاملا بر عکس انتظار، 3 هم از 1 دیوانه تر باشه.
به همین راحتی.
شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۵
بالاترین درجه دیوانگی مال کساییه که وقتی دارن برات دیوونه بازی در میارن حتا خودت هم صادقانه شک میکنی که خودت دیوونه ای یا اونا.