دوشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۲
از راه که رسيدم نشستم پاي تلويزيون (کاري که خيلي کم ميکنم) که يه پرتقال بخورم، و بعد اين برنامه ي جالب رو تو کانال چهار ديدم:
يه برنامه بود درباره ي ادراک زمان در حيوانات مختلف. با استفاده از شواهد مختلف توضيح ميداد که درک حيوانات مختلف از زمان، بستگي به سرعت عمل ذهن اونها داره (که خيلي معقوله)، که اون هم متناسب با سرعت فعاليت ها، و ضربان قلبه (اين آخري منو ياد Clock speed کامپيوتر انداخت!). مثلا يه نوع موش بود که اگه اشتباه نکنم 200 يا 300 بار در دقيقه قلبش ميزد، که ده بيست برابر يه فيله. در عوض، ميشه گفت که زمان براي اين موشه کندتر از فيله ميگذره، و به عبارتي، يک دقيقه ي موشه به نظر فيله چند ثانيه مياد. جالب اينه که در اين مورد خاص، عمر هردوشون حدود 800 ميليون ضربان قلبه، يعني با اينکه موشه از نظر ما خيلي زودتر از فيله ميميره، ولي ميشه گفت که به اندازه ي فيله زندگي کرده. اين برنامه من رو يه کم هم به فکر پارادوکس دوقلوها تو نسبيت انداخت.
تمام اين برنامه با فيلم برداري فوق العاده اي همراه بود. هفته ي ديگه هم قسمت ديگه اي داره که ظاهرا در مورد نيروها و ويژگيهاي خاصيه که حيوونهاي مختلف بنا به محيطشون به دست ميارن. پس اگه ساعت برنامه رو اشتباه نکنم، ميشه يکشنبه ها، ساعت 5 بعد از ظهر.