aaab

aaablog@sent.as

شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۱
حتما توجه کردين که جنسيت هرکسي تا چه حد از روي گفته هاش مشخص ميشه.
مثلا کسي رو فرض کنين که چنين چيزي ميگه : "آدم بايد در مورد تصميم گيريهاش خيلي دقت کنه، مثل وقتي که ميخواد زن مورد علاقشو انتخاب کنه"
خوب، کاملا واضحه که نويسنده ي چنان متني يک مرده، چون مرد بودن رو پيش فرض گرفته.
يا اگه کسي بگه "آدم بايد خيلي حوصله داشته باشه که وقتشو با دخترا بگذرونه"
يا بگه "آدم بايد با خواهر خودش رو راست باشه"
که باز هم مشخصه نويسنده مرده.

اين چيز عجيبي هم نيست. تو اکثر فرهنگ ها هر کسي با افراد جنس خودش رابطه ي بيشتر و نزديک تري داره، که حالا کاري ندارم که جبر محيطه، يا اقتضاي طبيعت افراد، ولي در هر صورت اينطور هست. خوب، تا وقتي که مردها بيشتر با مردها ميگردن و با مردها آشنا هستن، و زنها هم با زنها، براي هرکدوم دو فضا به وجود مياد، فضاي اول، و فضاي دوم. وقتي مثلا يک زن، تو روابطش بيشتر با زنها سر و کار داره، مرجع بيشتر ضميرهاش زنها هستن، و در نتيجه زماني که ميخواد حرف بزنه، ناخودآگاه ضميرها رو به قرينه هاي ذهني خودش حذف ميکنه.

از طرف ديگه، واقعيت اينه که ما همه چيز رو از ديد خودمون ميبينيم. اگه يه ربطه ي خواهر برادري رو در نظر بگيريم، اين رابطه براي هيچکدوم از ما رابطه ي خاص بين يک زن و يک مرد نيست، بلکه هرکدوم از ما بنا به جنسيت خودمون اون رو ميبينيم. اگه مرد باشيم، اون رو رابطه اي ميدونيم که يک زن خاص با ما برقرار ميکنه، و برعکس.

ديدگاه خنثي اينه : آهاي خواهرها و برادرها، با هم رو راست باشين.
ديدگاه زنانه : آهاي، با برادرهاي خودتون رو راست باشين.
ديدگاه مردانه : آهاي، با خواهرهاي خودتون رو راست باشين.

اين مسئله البته جنبه هاي مختلفي داره. فرض کنين از مسئله ي جنسيت خارج بشيم و مثلا پولدار بودن و فقير بودن رو در نظر بگيريم.
ديدگاه خنثي يا فقيرانه : کساني که پول دارن به کساني که پول ندارن کمک کنن.
ديدگاه پولدارانه : به کسايي که پول ندارن کمک کنيد.


حالا مسئله رو يه کم کلي تر کنيم.
ما دسته بنديهاي مختلفي ميتونيم تو ذهن خودمون تصور کنيم. قد بلند و قد کوتاه، چاق و لاغر، مرد و زن، اروپايي، آفريقايي، آمريکايي، يا آسيايي، و ...

حالا به ازاي هرکدوم از تقسيم بنديها، ما ميتونيم موقع صحبت کردن جبهه گيري نگارشي خنثي، يا غير خنثي داشته باشيم. مثل مواردي که مثال زدم.
اگه جبهه گيري ما خنثي باشه که هيچ، ولي اگه خنثي نباشه، ميتونيم بگيم که گوينده يا نويسنده به گروهي که در اون جمله بهش اولويت داده شده تعلق داره. مثلا اگه من بگم "آدم بايد سعي کنه از سياه پوستا بدش نياد" مشخصه که من به گروه غيرسياه پوست تعلق دارم، در حالي که اگه اون جمله خنثي نوشته شده بود ميشد "غير سياه پوستا نبايد از سياه پوستا بدشون بياد".

با توجه به اين چيزا واضحه که اگه نويسنده و گوينده به هيچکدوم از گروه هايي که دربارشون مينويسه تعلق نداشته باشه، نوشتش خنثا خواهد بود.

همه ي اينها رو گفتم که يک چيز رو از شما بپرسم. به نظر شما قرآن خنثي نوشته شده يا خير. اگه اون رو نخوندين حتما يه بار بخونينش، و اگه تنبليتون مياد دو سه تا از سوره هاي مهمتر رو بخونين، و بعد ببينين که خنثاست يا نه. اگه خنثاست که هيچ، و اگه خنثي نيست ببينين ميتونين جنسيت، وضعيت مالي، و ساير مشخصات نويسندشو در بيارين يا نه !
ادامه ماجرا...